داستان تکراری بارندگی و سیل؛ چه کنیم با این همه باران؟
به گزارش سرگرمی های محبوب، اهواز، بوشهر، شیراز، هرمزگان؛ آیا شروع فصل بارندگی برای آن ها شروع شادمانی از گشاده دستی آسمان است؟ خانه ها زیر آب می فرایند، زنی شیون می نماید و کودکی آواره می شود. مردی با چشمان اشکبار به شسته شدن زمین های کشاورزی اش خیره می ماند و مغازه داری زیر آب گل آلود دنبال اموال از دست رفته اش می شود. ما دیگر با این تصاویر عادت نموده ایم. مهدی فصیحی هرندی دکترای تکنولوژی حکمرانی آب معتقد است مسائل ما در این زمینه نه با بودجه که با سیاستگذاری چندجانبه قابل حل است. واقعاً مشکل کجاست؟
روزنامه ایران در ادامه می نویسد، خوزستان یکی از استان هایی است که تقریباً هر ساله با سیل و سیلاب روبه روست؛ سیلابی که با فاضلاب آمیخته می گردد و سر از خانه های اهالی درمی آورد. مهدی فصیحی هرندی مسأله را ساختاری می داند و از تزریق چند باره بودجه می گوید که بی نتیجه ماند.
او بحث فاضلاب اهواز را ساختاری و فنی می داند و می گوید: اجرای فاضلاب و سازه هایی که با آب در تماس هستند شرایطی خاص دارد. در جلگه خوزستان سطح آب بالاست، جنس خاک ناپایدار است و این ها تمهیدات خاصی می طلبد. با توجه به اینکه شرایط کار کردن در خوزستان سخت است، این باعث می گردد کارکردن در چنین شرایطی گران هم تمام گردد. او نتیجه می گیرد که با توجه به تخصصی بودن کار به نیروی متخصص و باتجربه احتیاج داریم که همین باعث گران تر شدن فرایند کار می گردد.
او با اشاره به مسائل دیگر اهواز مانند گرد و غبار و قطعی برق و رطوبت بالا می گوید استان از نبود نیروی متخصص و باتجربه بومی تهی شده است: خوزستان از نیروی انسانی متخصص مقیم تهی شده و یک سلسله مسائل بازمانده از جنگ تحمیلی گرفته تا مسائل مدیریتی باعث شده که خوزستان جاذبه خود را برای جذب افراد متخصص از دست بدهد. مسأله سیلاب و فاضلاب یک مسأله نهادی است نه مالی، یعنی حتی ده برابر بودجه کنونی هم نمی تواند مسائل را حل نماید و اشتباه محض است که به این سیستم بودجه بدهیم فصیحی راه چاره را ایجاد ظرفیت ساختاری می داند و می گوید: عدم تطبیق هدف و ساختار دلیل بروز این مسائل است.
اگر بخواهیم در ایران دو نقطه بارشی را نام ببریم ابتدا شهر بندرانزلی است با متوسط 2 هزار میلیمتر بارندگی در سال و دیگری کوهرنگ چهارمحال و بختیاری با حدود یک هزار و 400 میلیمتر در زاگرس میانی. کوهرنگی که سرشاخه سه رود مهم کارون، دز و زاینده رود است.
دکتر یوسف مرادی با اشاره به خصوصیات منحصر به فرد خوزستان و رودخانه هایش می گوید: ساماندهی رودخانه و ایجاد سد می تواند در بروز خسارت سیل بسیار مؤثر باشد. شاید عده ای مخالف سد باشند، اما سد به خودی خود نه خوب است و نه بد؛ بنابراین اگر جایی سد زدیم که باعث مدیریت و کنترل بهتر آب شد و سیلاب را کاهش داد خوب است. مثلاً سد کرخه می تواند 7 میلیارد متر مکعب آب را تنظیم کند و اگر نبود، دو سال پیش سیلاب، سوسنگرد و بستان را با خود برده بود.
مرادی معتقد است باید از این آب استفاده و بهره برداری کرد، اما این در جلگه خوزستان کار راحتی نیست: در خوزستان به خاطر شرایط دشت، آب از رودخانه جدا می گردد و محیط را اشباع می نماید و خاک را از بین می برد. مدیریت سیلاب در این شرایط کار ویژه ای می خواهد. قبلاً رودخانه کارون از سمت آبادان تا شوشتر به گونه ای بود که در آن قایقرانی می کردند، ولی بتدریج بر اثر سیل از گل و لای پر شد. پیشروی شهرها، بارگذاری نامناسب، کاربری نامناسب اراضی، جانمایی غلط صنایع و تجاوز به حریم رودخانه ها، این مصیبتی را ساخته که الان با آن روبه رو هستیم.
اتفاقات زیادی در به وجود آمدن سیلاب مؤثر است، اما بخش عمده مسئله ای که خوزستان و بویژه اهواز سال هاست با آن درگیر است از نظر مرادی نبود زهکش و راه فاضلاب در شهر است: می توانیم یک کانالی در شرق اهواز بزنیم یا یک سیستم یو شکل از سمت ماهشهر بیاید شمال اهواز دور بزند و برگردد سوسنگرد و دوباره برود سمت شمال خرمشهر. درست است هزینه دارد، اما ما مجبوریم یکبار کاری بکنیم که آب ورودی به دشت تعدیل گردد و تازه می توانیم بهره برداری مالی فراوانی هم از آن بکنیم و چیزی که الان خسارت می رساند تبدیل به بهره مالی گردد. مثلاً می گردد اهواز را به شکل جزیره در آورد که سود چند جانبه دارد. این پذیرفته نیست چیزی که هر سال اتفاق می افتد و هر بار خسارت به بار بیاورد، دوباره تکرار گردد.
محمد فکری پژوهشگر مرکز آنالیز های استراتژیک ریاست جمهوری، نظری کاملاً مخالف با مرادی در رابطه با تأثیر سدسازی در جلوگیری از سیل دارد. او پس از سیل 97 استان گلستان گزارش میدانی مفصلی را در سایت مرکز آنالیز های استراتژیک ریاست جمهوری منتشر کرد: تجربه ای که ما از سیل گلستان داریم این است که اساساً سد سازی در بالا دست رودخانه احساس امنیت کاذبی ایجاد می نماید چه برای خود دولت، چه برای مردم. او پیامد های این احساس امنیت کاذب را این طور تشریح می نماید: این شرایط باعث می گردد مردم آرام آرام در حریم رودخانه و در راستا طبیعی سیلاب خانه بسازند و تأسیسات صنعتی راه بیندازند و تغییر کاربری بدهند.
او معتقد است مشکل شهر اهواز و شهر های اطراف آن پس زدگی فاضلاب است و این مسئله ای است که براحتی با تخصیص بودجه لازم قابل مدیریت است: باید پرسید چطور می گردد که میلیارد ها تومان برای سد سازی در بالادست اهواز هزینه می گردد، اما یک صدم آن بودجه برای فاضلاب اهواز تخصیص داده نمی گردد تا براحتی مسائل حل بگردد؟
یکی از نکات مهمی که او در گزارش گلستان به آن پرداخته، تأثیر زهکشی اراضی بر افزایش سیلابی شدن آن مناطق است. همان طور که در کشاورزی کمبود آب برای راندمان فراوری مناسب نیست به همان میزان رطوبت بیش از حد خاک و وجود آب مازاد هم مضر است. خاک باید در یک حد متعادل مرطوب باشد: در زهکشی اراضی به صورت شطرنجی کانال های مصنوعی دست ساز را روی زمین های کشاورزی درست می نمایند و از این طریق آب مازاد زمین را خارج می نمایند. به گفته او، در گلستان زمین هایی که زهکشی شده بودند خیلی سریع دچار سیلاب شدند و برخلاف تصور نتوانستند با کانال مصنوعی خودشان آب را خارج نمایند و زمین هایی که زهکشی نداشتند سیلابی نشدند.
او دلیل این اتفاق را این گونه بیان می نماید زمانی که بارش رخ می دهد در هر منطقه خاک به صورت طبیعی بخشی از آب را جذب می نماید، اما وقتی زمین زهکشی شده باشد امکان نفوذ آب به زیر خاک هم کمتر می گردد و آب سطحی و جاری افزایش پیدا می نماید.
محمد فکری با اشاره به این مسأله می گوید، چون اراضی خوزستان در بین استان های کشور بیشتر میزان زهکشی اراضی کشاورزی را داراست امکان زیادی وجود دارد که یکی از دلایل مهم سیلابی شدن آن همین زهکشی ها باشد: متأسفانه به این نکته توجه نمی گردد و الان هم مدام زهکشی از طرف جهاد کشاورزی در برنامه قرار می گیرد. درست است که زهکشی اراضی باعث افزایش راندمان فراوری می گردد، ولی تأثیر آن روی سیلابی شدن منطقه آنالیز نمی گردد و این متأسفانه ناشی از نبود هماهنگی بین بخشی بین وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی است.
فکری وزارت نیرو را مکلف می داند که تأثیر این زهکشی ها روی سیلابی شدن را بسنجد و با جهاد کشاورزی هماهنگی لازم را ایجاد کند: آبراه های مصنوعی باعث راهنمایی سیلاب می گردد، اما این را در نظر نمی گیرند که آبراه های مصنوعی حد مشخصی از آب را می تواند جابه جا کند. بیشتر این آبراه ها به رودخانه می رسد، اما در مواقع بارندگی همه این رودخانه های اصلی با حداکثر دبی حرکت می نمایند و خودشان باعث پس زدن همین آب های زهکشی شده هم می شوند.
به این فکر می کنم که اگر این گزارش به دست فردی که دار و ندارش را آب برده بیفتد چه واکنشی نشان می دهد. زهکشی و مدیریت و سدسازی برای او نه پول یخچال سوخته اش می گردد نه قسط وام خانه ای که حالا تا سقف زیر آب فرو رفته است.
منبع: فرارو