نگاهی به سریال بنیاد (Foundation)؛ روایتی باشکوه از زوال یک امپراطوری کهکشانی

به گزارش سرگرمی های محبوب، اقتباس ها از رمان های چندجلدی علمی تخیلی، مثل اتوبوس ها همه با هم از راه رسیده اند. پاییز سال جاری علاوه بر دنیس ویلنووا که اقتباسی از رمان تلماسه اثر فرانک هربرت را به روی پرده برد، دیوید گویر هم اقتباسی از رمان بنیاد اثر آیزاک آسیموف را به تلویزیون آورد. بنیاد رمانی است که اتفاقا تاثیر زیادی روی تلماسه هربرت داشته است.

نگاهی به سریال بنیاد (Foundation)؛ روایتی باشکوه از زوال یک امپراطوری کهکشانی

به گزارش سرگرمی های محبوب؛ این رمان که اولین بار در دهۀ 40 میلادی به شکل مجموعه ای از داستان های کوتاه منتشر شد، داستانی حماسی دربارۀ زوال یک امپراطوری است. دانشمندی به نام هری سلدون که در ریاضیات نابغه است، ولی شخصیتی بی ملاحظه و موقع نشناس دارد، پیش بینی نزدیک بودن سقوط امپراطوری را (که بر اساس فرمولی ریاضیاتی به نام روان تاریخ به آن رسیده است) به دیگران اعلام می نماید. او به امپراطورِ خشمگین می گوید که سقوط حتمی است، اما ما می توانیم کاری کنیم که این آشوبی که به وجود می آید فقط هزار سال طول بکشد و نه سی هزار سال.

داستان آسیموف در طول هزار سال اتفاق می افتد و بنابراین شخصیت های داستانش چند بار عوض می شوند. این باعث می گردد که تبدیل کردن آن به فیلم و سریال چندان ساده نباشد. اما گویر در سریال خود به شاهکار خشن و خالی از عواطف آسیموف جنبه ای گرم و انسانی می بخشد. او این کار را با تمرکز بر یک دستۀ اصلی از شخصیت ها انجام می دهد و از تمهیداتی در روایت و ساختار استفاده می نماید تا این چند شخصیت اصلی را در طول سریال نگه دارد.

شخصیت های اصلی این ها هستند: سلدون که نابغۀ ریاضی است، گال دورنیک (لو لابل)، واردن سالوور هاردین (لیا هاروی) که شخصیتی مرموز دارد، و کاسین بیلتون که امپراطور کهکشان است. امپراطور حاصل نوعی تکثیر ژنتیکی است و به سه بخش تقسیم می گردد: برادر طلوع که یک جوان خام است؛ برادر روز که فرمانروایی می نماید؛ و برادر غروب که نقش مشاوره دارد.

در یک چرخۀ بی انتها، همواره طلوع جای روز و روز جای غروب را می گیرد. این باعث می گردد که امپراطور خودش برادر و پدر خودش باشد. لی پیس با لباس و زره آراسته و آبی رنگی که دارد، حالتی انسانی و عمیق به این حاکمیت رو به زوال بخشیده و با بازی پر تب و تاب خود همبازی کاملی برای هریس شده است که نقش سلدون شکیبا و عملگرا را ایفا می نماید.

سریال بنیاد با بودجۀ سرسام آورش ولخرج ترین برنامۀ تلویزیونی است. طراحی فراوری سریال خیره کننده است و لوکیشن های مسحورکنندۀ آن در ایسلند، برلین و جزایر قناری قرار دارند. این پراکندگی جغرافیایی باعث شده که جهان های متفاوت در سریال خیلی باورپذیر به نظر برسند؛ کاری که فقط با تکنیک پردۀ سبز نمی شد انجام داد. بنیاد سریالی برای ترسو ها نیست.

این سریال یک داستان بسیار منسجم علمی تخیلی است که با مفاهیم فلسفی و عمیقش تفکر را تحریک می نماید؛ داستانی که دائما بین دهه ها و حتی قرن های مختلف رفت و برگشت می نماید. طرح گویر این است که سریال بنیاد اقتباسی از هر هشت کتاب مجموعه داستان های بنیاد آسیموف باشد. شاید این گستردگی و طولانی بودن با مذاق همه سازگار نباشد، اما برای کسانی که بخواهند به سراغ این سریال بروند، فصل اول شروعی نفس گیر و عالی ایجاد نموده که هم گیج کننده است و هم تحسین برانگیز. فصل اول بنیاد بنیاد خیلی خوبی برای یک از جاه طلبانه ترین سریال های تلویزیون بوده است.

  • فراوری کنندگان: دیوید گویر (David Goyer)، جاش فریدمن (Josh Friedman).
  • بازیگران لو لابل (Lou Llobell)، جارد هریس (Jared Harris)، لی پیس (Lee Pace)، لیا هاروی (Leah Harvey) و دیگران.
  • امتیاز: 7.4/10

منبع: empireonline

منبع: فرارو

به "نگاهی به سریال بنیاد (Foundation)؛ روایتی باشکوه از زوال یک امپراطوری کهکشانی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نگاهی به سریال بنیاد (Foundation)؛ روایتی باشکوه از زوال یک امپراطوری کهکشانی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید